شاخصی که با آن رئیس کل عوض می کنند

شاخصی که با آن رئیس کل عوض می کنند

به گزارش ریسک نیوز به نقل از نشریه تخصصی بیمه داری نوین ، ضریب نفوذ بیمه به جای کمک به توسعه این صنعت به پاشنه آشیلی تبدیل شده که موجبات تضعیف آن را فراهم کرده است. قرارگیری شاخصی که زائیده نگرش افراد کم شناخت نسبت به اکوسیستم بیمه است در قوانین و مقررات و معیارهای سنجش عملکرد و جایگاه صنعت بیمه باعث شده تا عملا صنعت بیمه مورد بی مهری و قضاوت های نادرست قرار گیرد. اما فرای رفتار و قضاوتی که در ایران نسبت به این شاخص شده ببینیم دنیا چگونه به ضریب نفوذ بیمه نگاه می کند. پرویز خسروشاهی، قائم مقام سابق بیمه مرکزی و غلامعلی ثبات، عضو شورای فنی شرکت بیمه ما طی یک میزسخن دو نفره به بررسی این موضوع پرداخته اند.

* آقای خسروشاهی لطفاً در مورد اهمیت ضریب نفوذ بیمه و مقررات مرتبط با آن به نکاتی اشاره و آن را واژه‌شناسی کنید.
خسروشاهی: معنای حقیقی ضریب نفوذ آن است که صنعت بیمه چقدر توانسته ریسک‌های بالقوه را پوشش دهد. تصور کنید 20 میلیون راننده در کشور وجود دارد ریسکی که این تعداد راننده می‌توانند داشته باشند این است که ممکن است با فردی تصادف کنند؛ بنابراین ریسک موجود، ریسک حادثه‌آفرینی 20 میلیون راننده است؛ اما از این تعداد چند نفر بیمه شخص ثالث دارند؟ وقتی همة 20 میلیون نفر بیمه شخص ثالث بخرند ضریب نفوذ بیمه به تعبیری 100 خواهد بود. به صورت مصداقی‌تر باید بگویم که شرکت‌های بیمه یا اموال و یا اشخاص را پوشش بیمه می‌دهند یا مسئولیت‌هایی که مرتبط با این اشخاص و اموال است. اشخاص و یا اموال آنان ممکن است در جریان فعالیت‌ آسیبی به دیگران بزنند و مسئولیتی به ایشان مترتب شود؛ بنابراین با ریسکی مواجه‌اند و خطر و زیانی پیش می‌آید و باید آن را جبران کنند. به این ترتیب ریسک‌های مترتب بر تمام مسئولیت‌های قابل تصور در اقتصاد و تمام اموال در معرض خطر و تمام اشخاص در معرض خطر را باید تقویم ریالی ‌کنیم، حال سهمی از این ارزش ریالی که توسط شرکت‌های بیمه پوشش بیمه‌ای گرفته است را بسنجیم که این معنای واقعی ضریب نفوذ بیمه خواهد بود.

* هدفی که از این محور داریم این است که در کتاب‌های واژه‌شناسی مرتبط با صنعت بیمه تعریف مشخصی داشته باشیم.
خسروشاهی: ضریب نفوذ به لحاظ مفهومی چنین معنایی دارد؛ ولی محاسبه آن بسیار پیچیده است.

ضریب نفوذ به معنی که عرض کردم در رشته‌های بیمه‌ای که واگذاری اتکایی اختیاری دارند با یک برآورد سرانگشتی 30 درصد است در واقع پوشش بیمه‌ای کل ریسک کشور در حوزه‌های مربوط به رشته‌های آتش‌سوزی و انرژی و هواپیما و باربری و نظایر آن که واگذاری اتکایی دارند 30 درصد است؛ ولی محاسبة ضریب نفوذ برای بقیة رشته‌ها از جمله بیمه شخص ثالث و بیمه بدنه و… به این شکل بسیار دشوار است.

اما آنچه در صنعت بیمه کل دنیا به نام ضریب نفوذ بیمه رایج شده است چنین تعریفی ندارد بلکه برای این منظور از یک شاخص استفاده می‌کنند که بر اساس آن؛ حق بیمه تولیدی رشته مورد نظر، تقسیم بر جی‌دی‌پی می‌شود. هر قدر حاصل این کسر زیاد باشد نشان‌دهندة افزایش ضریب نفوذ بیمه است. در اقتصاد بیمه یا حتی برای تأمین اجتماعی نیز از این شاخص استفاده می‌کنند.

محاسبه ضریب نفوذ به این ترتیب، ما را به آنچه در ابتدا بیان کردم نمی‌رساند؛ چون جی‌دی‌پی یعنی ارزش تولیدات جدید نهایی در طول سالی که گذشت؛ در واقع در سالی که گذشت چقدر تولید جدید شده است؟ جی‌دی‌پی یعنی ارزش کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در اقتصاد. در حالی که خودرویی که 10 سال پیش تولید شده نیز مواجه با انواع ریسک‌هاست و لذا پوشش بیمه‌ای می‌گیرد.

* آیا طی مطالعات‌تان به نقدی در مورد این نوع استخراج ضریب نفوذ برخورد کرده‌اید؟
خسروشاهی: نه. اما مفهوم جی‌دی‌پی و حق بیمه تولیدی را می‌دانیم و آگاه هستیم که جی‌دی‌پی ارزش کل کالا و خدمات نهایی تولیدشده در کشور در طول یک سال است. ولی ساختمانی که 10 سال پیش هم ساخته شده است و ارزس آن در محاسبه جی‌دی‌پی، اثری ندارد نیز پوشش بیمه می‌خرد.

* وقتی ریسک‌های موجود در جامعه را به عنوان یک خدمت پوشش می‌دهید چه سهمی از جی‌دی‌پی را دارد؟
خسروشاهی: عرض کردم محاسبه این سهم بسیار دشوار است. ضمن آنکه نباید آنرا بر جی‌دی‌پی تقسیم کنیم بلکه بایستی بر کل ریسک بالقوه کشور تقسیم کنیم تا ضریب نفوذ بیمه واقعی محاسبه گردد.

* یک زبان مشترک جهانی ممکن است رسا نباشد؛ ولی در عین حال مشترک است.
خسروشاهی: محاسبة نفوذ بیمه به آن معنی که مطرح کردم پیچیده است و هزینة بسیاری دارد بخصوص اگر قرار باشد که بصورت مرتب و دوره‌ای محاسبه گردد؛ به همین دلیل شاخص ساده‌ نسبت حق بیمه تولیدی به تولید ناخالص داخلی را برای آن در نظر گرفته‌اند؛ ولی این شاخص ایراد جدی دارد. درست است که تصویری در اختیار ما از وضعیت صنعت بیمه قرار می‌دهد؛ ولی ایراد اساسی دارد و آن اینکه به هیچ عنوان نفوذ حقیقی بیمه را نشان نمی‌دهد در واقع نفوذ بیمه در اقتصاد را نشان نمی‌دهد؛ اصلاً حق بیمة تولیدی از جنس جی‌دی‌پی نیست؛ حق بیمة تولیدی مقدار فروش را نشان می‌دهد در حالی که جی‌دی‌پی ارزش‌افزوده است. مثل اینکه شما نانوایی دارید و نان تولید می‌کنید و هر نان 10 هزار تومان است در حالی که جی‌دی‌پی متناظر نان 10 هزار تومان نیست. 10 هزار تومان منهای آردی که استفاده کردید انرژی‌ای که صرف کرده‌اید و… همه را کسر می‌کنید و آنچه باقی می‌ماند ارزش افزوده است. ارزش افزوده، مجموع دستمزد کارگر و اجاره و … است. در سطح کلان نیز جی‌دی‌پی جمع حق‌الزحمه عوامل تولید است؛ بنابراین وقتی حق بیمه بر آن تقسیم می‌شود نسبت درستی شکل نمی‌گیرد. محاسبة درست این است که ارزش افزودة بیمه را محاسبه کنیم و ببینیم از کل ارزش افزودة کشور چند درصد متعلق به بخش بیمه است.

* ارزش افزودة بیمه چه نسبتی از کل ارزش افزودة کشور را دارد؟
خسروشاهی: بانک مرکزی در سال‌های 93 یا 94 میزان آن را 4/0 درصد اعلام کرد.

پس ضریب نفوذ، مفهوم مشخصی دارد؛ اما روش محاسبة ما ایراد دارد؛ ولی چون روش ساده‌ای است و هزینة زیادی ندارد و به راحتی می‌توان همة کشورها را به وسیلة آن با یکدیگر مقایسه کرد و یا وضعیت خود را نسبت به گذشته براحتی با آن ارزیابی کرد بسیاری از کشورها از آن استفاده می‌کنند؛ با این وجود ضریب نفوذ متعارف ایراد فرمولی، مفهومی و… دارد. ایراد مهم آن این است که ممکن است هیچ اقدامی انجام ندهیم؛ ولی ضریب نفوذ افزایش یابد یا اقتصاد رشدی نداشته باشد؛ ولی ضریب نفوذ همچنان بالا برود یا اینکه در صنعت بیمه تلاش زیادی بکنیم  و اقتصاد هم رشد داشته باشد ولی ضریب نفوذ بیمه پایین برود. همة این عوامل به این دلیل رخ می‌دهند که متغیر برون‌زایی بنام تورم در اقتصاد وجود دارد که به دلایل زیادی می‌تواند کم و زیاد شود و ضریب نفوذ بیمه متعارف را بدون دخالت صنعت بیمه کم یا زیاد کند.

* آیا ضریب نفوذ تابع عدد جی‌دی‌پی هست؟ امروز حق بیمه تولیدی تابع رشد اقتصادی ماست؟
خسروشاهی: بله هست.

* به این ترتیب با نوسان جی‌دی‌پی، ضریب نفوذ نیز نوسان خواهد داشت؟
خسروشاهی: ممکن است نوسان داشته باشد؛ ولی لزوماً این‌طور نیست. در دوران تورم، قیمت تمام کالاها به ویژه تحت تأثیر نوسان قیمت ارز افزایش می‌یابد و جی‌دی‌پی نیز به تبع آن افزایش می‌یابد؛ ولی حق بیمه شخص ثالث افزایش نمی‌یابد در حالی که 30 درصد پرتفوی صنعت بیمه را به خود اختصاص می‌دهد.

* آقای ثبات لطفاً نظر خود را بیان کنید.
ثبات: ابتدا بگویم که من با عنوان «صنعت بیمه» مشکل دارم چون  واژه «صنعت» در ادبیات علم اقتصاد به مفهوم تعدادی بنگاه است که یک محصول همگن تولید می‌کند که در مصرف قابلیت جانشینی با هم را دارند؛ مانند اینکه در صنعت خودرو می‌توان از بین خودروی چند تولیدکننده‌ یا عرضه‌کننده‌ یکی را به جای دیگری انتخاب کرد. بنابراین وقتی از صنعت بیمه سخن می‌گویید چون شامل محصولات متنوعی در انواع رشته‌های بیمه است که نمی‌توانند به جای همدیگر استفاده شوند باید آن را تفکیک کنید و بگویید منظورتان صنعت بیمة کدام رشته است، صنعت بیمه اتومبیل، صنعت بیمه زندگی یا صنعت بیمه آتش‌سوزی و… . ماهیت محصولات تولیدی صنعت بیمه آنقدر با یکدیگر متفاوت است که نمی‌توان آنها را با یکدیگر جایگزین کرد و به همة آنها به صورت یکپارچه صنعت گفت. با این نگاه، استفاده از عنوان صنعت بیمه در بسیاری از تحلیل‌ها ما را به جایی نمی‌رساند که بتوانیم نتیجه کاربردی بگیریم؛ برای نمونه وقتی در مورد ضریب نفوذ صنعت بیمه و راه‌های افزایش آن صحبت می‌کنیم باید بدانیم در هریک از رشته‌های زیرمجموعه صنعت بیمه چه تغییراتی رخ داده است. البته بهتر است اینطور بگویم که عبارت صنعت بیمه غلط نیست؛ بلکه ناقص و بی‌فایده است و به جای آن باید عبارت کامل صنعت بیمة زندگی یا صنعت بیمة خودرو یا صنعت بیمه آتش‌سوزی را استفاده کنیم.

با این مقدمه، چون با صحبت از ضریب نفوذ صنعت بیمه هیچ راهکاری برای افزایش ضریب نفوذ به دست نمی‌آید؛ به جایش لازم است وضعیت هریک از رشته‌های بیمه و نسبت بازار بالقوه به بالفعل آن که مفهوم درست ضریب نفوذ است را بررسی و تحلیل کنیم تا بتوان از آن راهکار و برنامه استخراج کرد و عبارت نامفهوم ضریب نفوذ صنعت بیمه فقط به کار موسسات خارجی میخورد که راه دیگری برای مقایسه صنعت بیمه کشورها بلد نیستند.

* اگر همة آنها را با یکدیگر جمع کنیم چطور؟
ثبات: وقتی از ضریب نفوذ صحبت و آن را با کشورهای دیگر مقایسه می‌کنید باید بتوانید از دل آن یک برنامه عملی استخراج کنید؛ برای نمونه اگر قصد داریم ضریب نفوذ را به 5/3 درصد برسانیم؛ باید بدانیم ضریب نفوذ هر یک از رشته‌های بیمه چه وضعیتی دارد و در کدام رشته افزایش ضریب نفوذ آسان‌تر و موثرتر است. من بعید می‌دانم در کشورهای دیگر نیز اینقدر مقایسة ضریب نفوذ برایشان مهم باشد و برای آن برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری کنند. اگر هم مقایسه کنند نگاه‌شان این است که از دل رقابت در رشته‌های مختلف، خود به خود ضریب نفوذ افزایش می‌یابد؛ بنابراین، رویکرد درست آن است که به جای تمرکز بی‌فایده روی ضریب نفوذ که جز شعار دادن و هدف‌گذاری بی‌فایده و بهانه‌گیری برای تغییر رئیس کل، از دل آن برای صنعت بیمه نتیجة ملموسی استخراج نمی‌شود به فضای کسب‌وکار و موانع رشد صنعت بیمه در رشته‌های مختلف بپردازیم.

* ضریب نفوذ در چه قوانینی استفاده شده است؟
ثبات: موضوع ضریب نفوذ جز در قانون برنامة ششم توسعه و قانون در دست تصویب برنامة هفتم در هیچ قانون دیگری وجود ندارد. در برنامة ششم یک هدف هفت درصدی برای ضریب نفوذ تعیین کردند که اصلاً قابل دسترس نبود و فقط باعث شد که مقامات با این مصوبه از عملکرد صنعت بیمه انتقاد ‌کنند و بگویند که وضع آن خراب است؛ در حالی که بارها بیان شده است که ضریب نفوذ بیمه‌های غیرزندگی ایران از متوسط دنیا خیلی دور نیست و وضعیت خوبی دارد فقط در رشتة بیمة زندگی با آنها فاصله داریم. واضع موضوع ضریب نفوذ، نشریة شرکت سوئیس‌ری است که برای مقایسة صنعت بیمه کشورها با یکدیگر، نسبت حق‌بیمه تولیدی به تولید ناخالص داخلی را ایجاد کرد و به غلط نام آن را ضریب نفوذ گذاشت و سیاست‌گذاران و سیاست‌مداران این‌طور تصور می‌کنند که این شاخص اهمیت بسیاری دارد در حالی که باید نام آن را شاخص مقایسه‌ای می‌گذاشت.

* اگر به جای عنوان ضریب نفوذ از «شاخص مقایسه‌ای» استفاده کنیم آیا این شاخص آنقدر ارزشمند است که بتوان بر اساس آن برنامه‌ریزی کرد؟
ثبات: این شاخص را می‌توان در حد یک مقایسة ساده که پس زمینه بسیار پیچیده ای دارد و اصلاً دقیق نیست به شمار آورد و قابل استفاده در برنامه‌ریزی هم نیست.

* دو نوع مقایسه می‌توان کرد؛ یکی مقایسه بین صنعت‌ها، مثلاً صنعت بیمه در مقایسه با صنعت بانک، خودرو و… تا ببینیم هر کدام در چه نقطه‌ای هستند و چه سهمی از جی‌دی‌پی دارند تا بر اساس آن اقدامات و برنامه‌ریزی صورت بگیرد. مقایسة دوم بین صنعت بیمه ایران با صنعت بیمه منطقه و جهانی است. آیا با وجود این، این شاخص، شاخص ارزشمندی محسوب می‌شود؟
ثبات: در مقایسه بین صنعتی می‌توان سهم ارزش افزودة صنعت بیمه را استخراج و آن را با سهم سایر صنایع مقایسه کرد اما در این صورت نیز این مقایسه به دلیل ماهیت بسیار پیچیده و متفاوت صنعت بیمه مقایسة درستی نیست؛ مثلاً قصد دارید سهم صنعت بیمه در مقایسه با سهم صنعت بانکداری و خودرو را استخراج کنید؛ ولی در نهایت قصد دارید به چه چیزی برسید؟

* قصد داریم صنعت بیمه را رشد دهیم. اجازه دهید به نکته‌ای اشاره کنم ممکن است دموکراسی بهترین نظام نباشد؛ ولی نظام‌های دیگر از آن بدتر هستند. درست است که شاخص ضریب نفوذ خوب نیست؛ ولی جایگزین آن چیست؟ از این منظر توضیح دهید.
ثبات: استفاده از شاخص نفوذ را برای مقایسة ساده و ارائة یک تصویر کلی قبول دارم؛ ولی کمکی هم برای اقدام عملی نمی‌کند و ابزار قوی در اختیار شما قرار نمی‌دهد. برای یک برنامه‌ریزی محکم باید فضای کسب‌وکار صنعت بیمه را در رشته‌های مختلف یا به طور کلی سنجید و موانع رشد و توسعه را استخراج کرد.

* با آنچه بیان می‌کنید و در جزئیات کاملاً با شما موافق هستم؛ ولی در کلیات مجبوریم شاخص‌های کلی را استخراج کنیم.
ثبات: شاخص‌های کلی این است که ببینیم حق بیمة تولیدی و ارزش افزودة صنعت بیمه چقدر است؟ اما از این مقایسة سادة بین‌المللی نمی‌توان هیچ استفاده‌ای کرد.

* آقای خسروشاهی به هر حال باید شاخص‌هایی برای مقایسه داشته باشیم جزئیات بسیار گسترده هستند؛ ولی مجبوریم یک سری شاخص‌های کلی داشته باشیم آیا برای شاخص «ب» می‌توان جایگزینی داشت یا مجبوریم به آن بسنده کنیم؟
خسروشاهی: نهادهای بین‌المللی نظیر OECD و برخی شرکت‌های بیمه در دنیا از ضریب نفوذ بیمه متعارف یعتی نسبت حق بیمه به تولید ناخالص داخلی استفاده می‌کنند و این امر نشان می‌دهد که این شاخص پاسخ خود را داده است؛ چون سادگی و عملی بودن دسترسی به نتیجه موضوع مهمی است که این شاخص واجد آن ویژگی است. از سوی دیگر اندازه‌گیری دقیق‌تر سهم بیمه از جی‌دی‌پی در ایران نیز مشکل‌اش این است که از سال 94 دیتایی از سوی بانک مرکزی منتشر نشده است. سوئیس‌ری هم بخواهد این نسبت را در کشورهای مختلف محاسبه و منتشر کند برایش امکان‌پذیر نیست چون به اطلاعات کشورهای مختلف دسترسی ندارد و اطلاعات ارزش افزوده بخش بیمه در بسیاری از موارد به سهولت در دسترس نیست؛ بنابراین قادر نیست سهم‌ها را اندازه‌گیری کند؛ در نتیجه از همین شاخص ساده حق بیمه به تولید ناخالص با تمام ایراداتش استفاده می‌کند تا از اینکه بیمه در کدام کشورها جدی‌تر و مهم‌تر است و در کدام کشورها کم‌رنگ‌تر است آگاهی یابد تا از این طریق از گستردگی بیمه‌گری در کشورها و کار اتکایی در آنها آطلاع پیدا کند.

در ضمن استفاده‌ای که سوئیس‌ری یا OECD از این شاخص متعارف ضریب نفوذ می‌کنند متفاوت از استفاده‌ای است که در ایران از آن می‌کنیم و لذا خواهان رسیدن ضریب نفوذ بیمه به هفت درصد هستیم.

* این شاخص لاجرم چیز بدی نیست؛ البته می‌توانست بهتر از این باشد؛ اختلاف نظر ما در این جمع نحوة استفاده از آن است که به ویژه دولتی‌ها از این شاخص استفادة ناکارآمد می‌کنند.
خسروشاهی: اگر قرار است از این شاخص برای نفوذ بیمه در جامعه بخصوص برای دوره‌های کوتاه‌مدت استفاده کنید کار اشتباهی است. اگر قرار است از این شاخص برای ارزیابی رئیس کل، صنعت بیمه، رشتة بیمه‌ای یا موارد دیگر استفاده کنید اشتباه است؛ ولی اگر قرار است با این شاخص کشورها را با یکدیگر مقایسه کنید یا تصویری سرانگشتی از گسترش بیمه در کشور البته در شرایط ثبات اقتصادی ارایه کنید لاجرم چاره‌ای ندارید چون شاخص سهل‌الوصول دیگری برای این منظور در اختیار ندارید.

* در نهایت جایگزین چیست؛ برای اینکه مدیری را مورد ارزیابی قرار دهیم باید از چه شاخصی استفاده کنیم؟
خسروشاهی: اگر قرار است سیاست‌گذار، صنعت بیمه را ارزیابی کند باید بدانیم که او دقیقا به دنبال چیست؟ آیا علاقه دارد که بخش بیمه سریع‌تر از بخش بانک یا بقیة بخش‌ها رشد کند؟ اگر چنین علاقه‌ای داشته باشد شاخص مناسب سهم ارزش افزوده صنعت بیمه از ارزش افزوده کل اقتصاد است یعنی نسبت ارزش افزوده صنعت بیمه به جی‌دی‌پی. ولی اگر علاقه دارد که صنعت بیمه خوب کار کند و مورد اعتماد باشد و ریسک مردم را به خوبی پوشش دهد ضریب نفوذ فعلی بیمه به هیچ عنوان شاخص مناسبی نیست چون چنین چیزی را اندازه نمی‌گیرد و تحقق این امور هم لزوما منجر به افزایش ضریب نفوذ بیمه نمی‌شود.

* شما به هر دو گزینه اشاره کنید.
خسروشاهی: اگر سیاست‌گذار علاقه دارد که صنعت بیمه از بقیة صنایع بیشتر رشد کند باید سهم آن را از جی‌دی‌پی هدفگیری کند در واقع یا از بانک مرکزی آن را بگیرد یا ارزش افزودة چهل شرکت بیمه را از طریق صورت‌های مالی‌شان محاسبه کند و با توجه به رقمی جی‌دی‌پی‌ای که بانک مرکزی ارائه می‌کند نسبت کل را استخراج کند و از ما بخواهد که 4/0 را به 5/0 یا یک تبدیل کنیم؛ چون برای من مهم است که بیمه در این اقتصاد مهم‌تر از صنایع دیگر شود.

اما اگر سیاست‌گذار علاقه دارد که به ضریب نفوذ به آن معنای واقعی‌اش که ابتدا عرض کردم دست یابد باید بداند که محاسبة آن بسیار پیچیده و دشوار است. اما اگر صرفا دنبال جلوتر رفتن صنعت بیمه در رقابت با سایر بخش‌هاست می‌تواند از روشی که بیان کردم در واقع استفاده از صورت‌های مالی و جی‌دی‌پی بانک مرکزی این شاخص را استخراج کند؛ در واقع برای کنترل توسعه و بزرگ کردن کیک صنعت بیمه در میان تمام صنایع دیگر می‌توان از این شاخص بهره برد.

* سیاست‌گذار نمی‌تواند چنین وقتی بگذارد و آن را محاسبه کند او در مقام مقایسه برمی‌آید و وقتی سهم آن رشد کرده باشد به این نتیجه می‌رسد که صنعت بیمه نیز رشد کرده است.
خسروشاهی: به عنوان یک نشانگر درست است. اما برای اینکه بدانند چه صنعتی جلوتر و چه صنعتی عقب‌تر عمل کرده است اندازه‌گیری میزان سهم، شاخص خوبی است. کدام صنعت از کل تولید کشور سهم بیشتری دارد؟ وقتی سهم صنعتی بالا برود نشان می‌دهد که از جهت رشد تولید عملکرد خوبی داشته است هر چند ممکن است بگویند که صنعت شما عملکرد خوبی نداشته است؛ بلکه صنایع دیگر بد عمل کرده‌اند و سهم این صنعت افزایش یافته است. بر این اساس جهت اندازه‌گیری میزان رشد آن می‌توان از شاخص سهم استفاده کرد؛ اما برای توسعه کیفی یک صنعت شاخص‌های دیگری نباز است.

* از چه زمانی جی‌دی‌پی و ضریب نفوذ صنعت بیمه برای سیاست‌گذاران اهمیت پیدا کرد؟
خسروشاهی: در سال 86 زمانی که مساله شرکت بیمه ایران پیش آمد رئیس جمهور وقت آقای احمدی‌نژاد نامه‌ای 10 ماده‌ای نوشت و بر اساس آن در وزارت اقتصاد و بیمه مرکزی کارگروه‌هایی شکل گرفت تا برای بیمه، سند تحول تهیه کنند که از آن زمان این مسئله مطرح شد. سوئیس‌ری نیز از سال 1980 این شاخص را گزارش می‌کند.

* اشتباه استراتژیک از زمانی اتفاق افتاد که این مسئله وارد برنامة هفتم شد در واقع این عدد فراتر از توان صنعت بیمه است.
خسروشاهی: وقتی ادبیات و منابع بیمه‌ای را مطالعه می‌کنید متوجه می‌شوید که ضریب نفوذ موضوع مهمی محسوب نمی‌شود و جایگاه چندانی در آن ندارد. در واقع ضریب نفوذ در صنعت بیمه دنیا به عنوان یک بحث نهادی و فنی و علمی مطرح نشده است.

* ضریب نفوذ با مفهومی که امروز دارد به معیاری برای ارزیابی سیاست‌گذاران تبدیل شده است که با آن عملکرد رئیس کل، شرکت‌های بیمه و… را می‌سنجند در واقع شاخص‌های دیگر را کنار گذاشته‌اند.
ثبات: این نکته ناشی از نگاه غلطی است که نسبت به کارکرد صنعت بیمه شکل گرفته است؛ گویی شرکت‌های بیمه فقط وظیفه دارند حق بیمه، جمع‌آوری و خسارت پرداخت کنند و سیاست‌مداران صنعت بیمه را بر اساس اینکه چقدر حق بیمه تولید و چقدر اشتغال‌آفرینی و چقدر سرمایه‌گذاری کرده است ارزیابی می­کنند در حالی که ممتازترین و تنها کارکرد منحصر به فرد صنعت بیمه کم کردن سوخت ملی ناشی از حوادث است؛ یعنی مدیریت ریسک. این صنعت ساخته شده تا مدیریت ریسک کند و اگر نتواند شدت و تواتر حوادث در همة رشته‌ها را در طول یک سال کاهش دهد ضد منافع ملی عمل کرده چون ممکن است موجب بی‌مبالاتی و بی‌احتیاطی بیشتر شود. بر اساس همین نگاه، بیشتر مدیران عامل شرکت‌ها در ابتدای هر سال بودجه‌ریزی و به شعب اعلام می‌کنند که امسال باید حق بیمه صادره مثلا 50 درصد افزایش یابد در حالی که از دل چنین رویکردی اکچوئری و مدیریت ریسک استخراج نمی‌شود. متأسفانه چه داخل صنعت بیمه و چه بین سیاست‌مداران این‌گونه مطرح شده که هر قدر حق بیمة بیشتری تولید کنند موفق‌تر هستند؛ در حالی که از دل حق بیمة بیشتر ممکن است زیان بیشتر بیرون بیاید و به علت مجموعه فعالیت صنعت بیمه خسارت ناشی از حوادث افزایش یابد. نگاه دقیق و درست به صنعت بیمه این است که این صنعت در ادوار مختلف چقدر توانسته مدیریت ریسک انجام دهد و چقدر توانسته سوخت ملی ناشی از حوادث را کاهش دهد.

* در اینجا می‌توان شاخص دیگری را مبتنی بر ریسک مطرح کرد؛ مثلاً ریسک ایران عدد 100 است و صنعت بیمه توانسته 20 واحد از این ریسک را پوشش دهد و آن را مدیریت کند؛ آیا می‌توان این شاخص را به عنوان شاخص مطرح کرد؟
ثبات: در هیچ‌یک از رشته‌ها به ویژه رشته‌های مسئولیت نمی‌توان مجموع ریسک موجود را استخراج کرد؛ اما در رشته‌های مشخصی مانند بیمه بدنة خودرو می‌توان تعداد ریسک را و میزان پوشش آن را استخراج کرد.

* نکته‌ای که در اینجا مطرح است اینکه در یک اقتصاد متعارف از 100 واحد ریسک، 50 درصد پوشش داده شود خوب است؛ اما صنعت بیمه امروز 20 درصد را پوشش داده است و باید به 50 درصد برسد.
ثبات: بهتر است به جای اینکه یک حالت ایده‌آل در نظر بگیریم و خود را با آن مقایسه کنیم برای رشد‌ تدریجی برنامه‌ریزی کنیم؛ مثلاً ببینیم در سال 1402 چند درصد از اتومبیل‌ها بیمة بدنه دریافت کرده‌اند یا تعداد بیمه‌نامه‌های صادره در بیمه‌نامه‌های انفرادی چقدر افزایش یافته است و روند رشد آنها را می‌توانید با کشورهای هم‌تراز مقایسه کنید.

* به این ترتیب شاخص مشخصی وجود نخواهد داشت.
ثبات: بله ولی به شما در مقایسة رشد خودتان با دیگران کمک می‌کند. ساده‌ترین رشته‌‌ای که می‌توان آن را مقایسه کرد بدنة خودرو است چون آمار آن مشخص است و بیمه‌گران اختیار کامل ارزیابی ریسک و نرخ‌گذاری دارند و هیچ پارامتر برون‌زایی آن را محدود نمی‌کند؛ همینطور همة خودروداران با این بیمه آشنا هستند و به آن نیاز دارند؛ حتی توان پرداخت حق بیمة آن را هم دارند و گاهی حق بیمة این رشته از رشتة ثالث هم کمتر است و بیمه‌گذاران می‌توانند به صورت اقساط آن را پرداخت کنند؛ با همة این اوصاف چرا فقط 15 درصد خودروها بیمه بدنه می‌خرند؟

بیمة شخص ثالث به‌رغم تمام معضلاتی که دارد برای شرکت‌های بیمه یک فرصت است و تأثیر بسیار زیادی بر ضریب نفوذ دارد چون بسیار فراگیر و قانونی است و همة دارندگان خودرو مکلف‌اند سالی یک‌ بار برای خرید بیمه‌نامه و هر چند سال یک بار برای دریافت خسارت مراجعه کنند؛ اگر از دل بیمه شخص ثالث رضایت نسبی در اید ممکن است، بتوانیم بیمه بدنة بیشتری بفروشیم. همینطور، اگر از دل رشتة بیمة بدنة خودرو رضایت استخراج شود می‌توان بیمة آتش‌سوزی منازل مسکونی هم فروخت؛ رویکرد این بحث‌ها آن است که به چه سمتی حرکت کنیم تا به توسعة صنعت بیمه کمک کنیم و ملموس‌تر و کاربردی‌تر وارد شویم تا اینکه بحث‌های کلی و کلان و فراگیر و مقایسه‌ای را مطرح کنیم.

* آقای ثبات ما با دو گروه مواجهیم؛ گروه اول سیاست‌گذاران و حاکمیت هستند که نیمه تخصصی محسوب می‌شوند و گروه دوم اقتصاددان‌ها و… که متخصص هستند؛ بنابراین باید برای هر کدام از آنها شاخصی در نظر گرفت به همین دلیل آنها روی ضریب نفوذ دست می‌گذارند.
ثبات: مشکل اینجاست که سیاست‌گذاران و حاکمیت، صنعت بیمه را صنعت تلقی نمی‌کنند از دید آنها صنعت بیمه یک سازمان تابعة وزارت اقتصاد است که می‌توانند برای آن هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی کنند و از آن به عنوان ابزار درآمدزایی و اشتغال‌زایی بهره ببرند. آنها توجه ندارند که فضای کسب‌وکار شرکت‌های بیمه را تسهیل کنند یا آن را توسعه دهند تا از دل رقابت آنها با یکدیگر، صنعت بیمه هر چه بیشتر رشد کند و توسعه یابد. در جابه‌جایی مقامات صنعت بیمه نیز این رویکرد را به وضوح مشاهده می‌کنید آنها دنبال یک سازمان مطیع هستند؛ البته این رفتار ناشی از عملکرد صنعت بیمه نیز است. نخستین بار اصحاب صنعت بیمه برای مقام‌ها و نهادهای کشور از شاخص ضریب نفوذ سخن گفتند و الا آنها اصلاً نمی‌دانستند که ضریب‌نفوذ چیست. بیمه مرکزی به وزارت اقتصاد و دولت در مورد ضریب نفوذ گزارش داد و تحلیل کرد که در مقایسه با دنیا در کجا قرار داریم و آنها نیز از آن زمان به بعد نسبت به این شاخص حساس شدند.

خسروشاهی: من با آنچه آقای ثبات در مورد گزارش بیمه‌ای‌ها بیان کردند موافق نیستم. در واقع از اینکه گزارش‌هایی ارائه نکنیم یا اقداماتی انجام ندهیم؛ چون ممکن است سیاست‌گذاران از آن سوءاستفاده کنند موافق نیستم.

ما باید بین هدف و خط‌مشی و قانون تفکیک قایل شویم؛ فرض کنید مثلاً رئیس کل صنعت بیمه قصد دارد ضریب نفوذ صنعت بیمه را از یک به دو برساند این هدف اوست و ممکن است به آن برسد یا ممکن است نرسد؛ اما در این راستا نیاز است خط‌مشی‌هایی برای رسیدن به آن هدف تعریف کند و ذیل آن اقداماتی انجام ‌دهد که ممکن است بعضی از آنها به قانون نیاز داشته باشد یا برخی از آنها به مجوز وزیر نیاز داشته باشد و … .

در سال ۸۷ این مسئله مطرح شد که ضریب نفوذ بیمه ایران را به متوسط جهانی برسانیم؛ ماجرا به این شکل بود که طبق سند چشم‌انداز 20 ساله، اقتصاد باید هر سال 8 درصد رشد می‌کرد در صورتی که بقیة اقدامات تکمیلی در صنعت بیمه انجام می‌شد ضریب نفوذ بیمه هم رشد می‌کرد؛ اما در سال‌های بعد 8 درصد رشد اقتصاد محقق نشد در واقع اقتصاد بزرگ نشد تا رشد ضریب نفوذ نیز محقق شود؛ اما امروز بسیاری از سیاست‌مداران بدون توجه به این مورد از عدم تحقق ضریب نفوذ ۷ درصد انتقاد می‌کنند درحالیکه رشد آن منوط به پیش‌فرض‌هایی است و اگر آنها اتفاق نیفتند رئیس کل بیمه مرکزی و تمام صنعت بیمه هم نمی‌توانند کاری کنند در واقع اگر تمام اقدامات لازم توسط صنعت بیمه هم انجام شود باز هم آن رشد محقق نخواهد شد؛ چون پیش‌شرط‌‌ها فراهم نشده‌اند.

* آیا میزان ریسک اقتصاد ایران قابل محاسبه است؟ در همة کشورها قطعاً صد درصد را پوشش نمی‌دهند؛ به صورت نرم 50 درصد را پوشش می‌دهند و ایران نیز 20 درصد را پوشش می‌دهد بنابراین ما 30 درصد از جهان عقب‌تر هستیم آیا چنین شاخصی قابل محاسبه و ارائه هست؟
خسروشاهی: اگر این موضوع را به عنوان یک پروژه تعریف کنید تا حدی می‌توان آن را اندازه گرفت. ولی کار بسیار دشوار و پر هزینه‌ای است. در واقع به لحاظ نظری امکان‌پذیر است؛ ولی کسی آن را انجام نمی‌دهد؛ چون بسیار پر هزینه است و فایده‌ای متناسبی هم ندارد.

در کمتر جایی در دنیا سیاست‌گذاران و حاکمیت دنبال این هستند که ضریب نفوذ صنعت بیمة خود را بالا ببرند ممکن است یک صنف چنین کاری بکند؛ مثلاً صنف بیمه در کشوری  اقداماتی انجام دهند تا سهم‌شان را از اقتصاد کشورشان افزایش دهند تا سود بیشتری کسب کنند؛ ولی حاکمیت‌ها دنبال چنین چیزهایی معمولا نیستند.