استارتآپ یک رویداد یا همایش، وبسایت و یا اپ موبایل نیست. استارتآپ یک شرکت کوچک که در حال درآمدزایی و رشد است، نیست. استارتآپ یک سازمان موقت است که با هدف یافتن یک مدل کسبوکار تکرارپذیر و مقیاسپذیر بوجود آمده است. استارتآپها، معمولاً حول ایدههای نوآورانه و خلاقانه بنا میشوند. در واقع فرد یا افرادی خوشفکر، با ایدههای نو، در جستجوی روشهایی هستند تا از آن ایده درآمد کسب کنند و محصولات یا خدمات مبتنی بر آن ایده را به تولید انبوه برسانند. نوآوری در استارتآپها، خود را به شکل نوآوری در بازار یا نوآوری در محصولات و خدمات نشان میدهد.
استارتآپ واژهای است که در سالهای اخیر در اخبار دنیای فناوری، در توصیف کمپانیهای نوپایی که راهکارهای جدیدی را برای حل مشکلات و مسائل موجود با استفاده از دنیای فناوری مطرح میکنند، بارها استفاده شده است. شرکتهای نوپا معمولاً مبتنی بر ایدههای ریسکپذیری هستند که مدل کسبوکارشان مشخص نیست و بازار هدفشان نیز در حد فرض است. شرکتهای نوپا میتوانند در هر حوزهای ایجاد شوند، ولی اغلب به شرکتهایی گفته میشود که رشد سریعی دارند و مبتنی بر تکنولوژی فعالیت میکنند.
هزینۀ راهاندازی کمتر، ریسک زیاد و توان بالقوۀ بالا برای برگرداندن سرمایه از ویژگیهای کسبوکارهای نوپاست. معمولاً قابلیت رشد یک کسبوکار نوپای موفق از یک شرکت جاافتاده بیشتر است؛ یعنی میتواند با سرمایهای کمتر، نیروی کار یا زمینۀ رشد بیشتری نسبت به شرکتهای قدیمی داشته باشد.
سرمایه، نیروی انسانی و هزینه اجاره دفتر و منشی از چالشهای راهاندازی یک کسبوکار نوپا است؛ برای همین بسیاری از استارتآپها برای کاهش این هزینهها از خدمات دفتر کار مجازی استفاده میکنند.
دورا چئونگ، موسس و مدیرعامل کمپانی هومجوی (Homejoy) که یکی از استارتآپهای مطرح ایالات متحده در سال ۲۰۱4 بوده، مفهوم استارتآپ را پنجره ذهن رو به آینده خوانده است. وی در این خصوص میگوید: «تأسیس یا پیوستن به یک استارتآپ به معنای یک تصمیم جدی برای جدا شدن از شرایط ایدهآل و پایدار به منظور دستیابی به رشد برقآسا و تلاش برای ایجاد موجی از تغییرات در مدت زمان کوتاه است.»
براساس تعریف وبستر، استارتآپ به این معنی «عمل یا مجموعهای از کارها به منظور یک حرکت جدید و یک شرکت یا کسبوکار نوپا» است.
بهطورکلی، استارتآپها روشهای جدید کسبوکار به منظور رشد سریع با استفاده از بستر فناوری اطلاعات و دنیای الکترونیک هستند.
با بررسی تولد و فعالیت استارتآپها در سالهای اخیر، به جرأت میتوان گفت که، بهصورت میانگین، عمر استارتآپها تقریباً سه سال است و این کمپانیهای نوپا پس از سه سال دیگر یک استارتآپ شناخته نمیشوند. دلایل متعددی برای پایان دوران سهسالۀ شناخته شدن بهعنوان استارتآپ مطرح است که از جملۀ آنها میتوان به تصاحب شدن توسط سایر شرکتهای بزرگ، افزایش تعداد دفاتر به بیش از یک مرکز، افزایش درآمد به بیش از ۲۰ میلیون دلار، افزایش تعداد کارکنان به بیش از ۸۰ نفر و افزایش تعداد اعضای اصلی به بیش از پنج نفر یا فروش سهم اعضای اصلی اشاره کرد. در واقع، میتوان، در یک جملۀ ساده، رسیدن استارتآپ به سودآوری را پایانی برای شناخته شدن آن بهعنوان یک استارتآپ موفق خواند.
در سالهای اخیر، در فرهنگ عامیانه، مفهوم استارتآپ با صنعت فناوری در هم تنیده شده و ریشههای استارتآپ با فناوری در هم گره خورده است.
فرایند راهاندازی یک استارتآپ چیست؟
استارتآپ چه تفاوتی با سرمایهگذاری های دیگر دارد؟
• معمولا مبنای شروع کار استارتآپها یک ایده خلاقانه و نوآورانه است.
• به دلیل همین خلاقیت، استارتآپها گاهی رقیب ندارند! بنابراین باید تمرکز اصلیشان بهجای رقابت بر آگاهیرسانی از ایدهشان و اجرای کمنقص آن باشد.
• معمولاً بنیانگذاران آن مشکل مالی دارند و سرمایه اولیهشان را با وام، قرض و یا پساندازی اندک شروع میکنند.
استارتآپهای موفق ایران و جهان
در ادامه، به داستان شروع به کار سه استارتآپ موفق ایرانی میپردازیم؛ استارتآپهایی که حالا سرنوشت بنیانگذارانشان را به کلی تغییر دادهاند:
دیجیکالا
اگر تاکنون خودتان از دیجیکالا خرید نکرده باشید، حتماً در نزدیکتان افراد زیادی را میشناسید که خریدهای آنلاینی از این سایت داشتهاند؛ استارتآپی که دو برادر دوقلو، به نامهای حمید و سیعد محمدی، حدود 10 سال پیش راهاندازی کردند و حالا بدون شک به یکی از بزرگترین کسبوکارهای ایرانی بدل شده است.
داستان راه اندازی این سایت خرید آنلاین به خرید یک دوربین عکاسی از سوی این دو برادر باز میگردد؛ داستانی که دو برادر آن را اینگونه تعریف میکنند:
«دوربین دیجیتال تازه به بازار آمده بود. شاید دو، سه سال بود. و علاقه به عکاسی دیجیتال ما را به فکر خرید دوربین انداخت. علاقه داشتیم جدی و حرفهای عکاسی کنیم. خلاصه تصمیم گرفتیم با هم یک دوربین SLR دیجیتال بخریم که شاید آن زمان بالای یک میلیون تومان قیمت داشت و گران بود. چون پول پساندازمان بود و با زحمت آن را به دست آورده بودیم، برایمان خیلی مهم بود که دوربین درستی بخریم. بنابراین شروع کردیم به بررسی کردن که چه دوربینی باید بخریم، با چه تجهیزات و لنزی و... . البته باید بگویم که عموماً هنوز کسی از فضای عکاسی دیجیتال و جزییات آن خیلی مطلع نبود و همه به دوربینهای آنالوگ مسلط بودند. بنابراین به فکر راه دیگری افتادیم و یکی از گزینههایی که این موقعها همیشه درآستین داشتیم و داریم، استفاده از اینترنت است- کاری که آن زمان هنوز خیلی مرسوم نبود.
در اینترنت سرچ (جستجو) کردیم و دیدیم سایتهایی مثل دیپریویو (dpreview.com) هست که اصلاً کارشان همین است؛ راهنمایی و نقد و بررسی کردن محصولاتی که دارای پیچیدگی هستند؛ مثل دوربین، وسایل صوتی و تصویری و... پس از طریق این سایتها با محصولات مختلف، برندهای متنوع و مقایسه مدلها با همدیگر و امکانتشان آشنا شدیم و درنهایت تصمیم نهایی را برای خرید دوربین گرفتیم. آنقدر بررسی کرده بودیم که دیگر برای خودمان هم ماجرا جالب شده بود. در نهایت دوربین Nikon D70 را انتخاب و یک مغازه در جمهوری پیدا کردیم که دوربین را داشت. کلی ذوق داشتیم و خیالمان راحت بود که بالاخره دوربینی را که میخواستیم پیدا کردهایم.
دوربین را خریدیم و به خانه آمدیم ولی تا جعبه را باز کردیم، متوجه شدیم که لنز دوربین را عوض کردهاند و لنز ضعیفتری روی آن گذاشتهاند که نه لرزشگیر دست داشت و نه فوکوس خودکار. ما به جزییات توجه کرده بودیم ولی درنهایت سرمان کلاه رفته بود. یعنی تجربۀ خوشایند بررسی و انتخاب یک محصول دیجیتال به پایانی تلخ در خرید منتهی شد. جمعبندی این تجربه ما را به فکر انداخت تا دیجیکالا را راهاندازی کنیم؛ سایتی که هم اطلاعات لازم برای خرید کالاهای دیجیتالی را به افراد بدهد و هم امکان خرید را برای آنها مهیا کند.»
دیوار و کافه بازار
حسام آرمندهی و دوستانش، در مجموعه کافه بازار، از دانشگاه شریف با یکدیگر همراه شدهاند و ایدۀ اولیۀ راهاندازی این سایت هم از همین نقطه شکل گرفته است. او فارغالتحصیل رشته کامپیوتر دانشگاه شریف در سال 1388 است که بعد از پایان تحصیل در مقطع کارشناسی برای ادامه تحصیل در رشته کارآفرینی و کسبوکار به سوئد و دانشگاه چالمرز رفت تا در رشتۀ موردعلاقهاش کسب تجربه کند، اما در میانۀ راه و در یکی از سفرها به ایران، همه چیز بهگونهای دیگر برایش رقم خورد.
او که همزمان با تعطیلات سال نو میلادی و تعطیلشدن دانشگاهش در سوئد به ایران آمده بود، با پروژهای آشنا شد که رضا محمدی و دیگر دوستان قدیمیاش در دانشگاه شریف روی آن کار میکردند و نام آن را « فارسی تل» گذاشته بودند. هدف آنها در این پروژه، فارسیسازی اندروید و تولید تعدادی برنامۀ ضروری فارسی بود. جذابیت این پروژه و کار با دوستان برای حسام آرمندی به حدی بود که پس از پایان تعطیلات دانشگاهی ترجیح داد در ایران بماند و روی این پروژه که آیندهای روشن در آن میدید کار کند. در این بین، همه چیز در پروژه فارسی تل آنگونه که حسام آرمندهی فکر میکرد رقم نخورد وکار به نتیجه نرسید ولی این ماجرا باعث نشد او و دوستانش دست از کار بکشند، بلکه به فکر ایدهای جدید افتادند که از دل آن «کافه بازار» خارج شد. حسام آرمندهی در گفتوگویی با روزنامه دنیای اقتصاد درباره آن دوران گفته است:
«سال ۸۹ با کار روی محصول فارسی تل شروع کردیم. این محصول نتوانسته بود به فروش مورد انتظار برسد و بعد از اینکه ما اضافه شدیم نیز کاری از پیش نبرد. ما در طول یک ماه سیستم عاملی را که تولید کرده بودیم کنار گذاشتیم و یک کار جدید شروع کردیم چون دیدیم نمیشود دو سال دیگر روی آن حساب کرد. نکته مهم این است که باید سریع تصمیم بگیریم و راهی را که تا نیمه رفتهایم تغییر دهیم. این تغییر هم نیازمند جرأت است و هم سرعت عمل. کمتر شرکتی است که جرأت این کار را داشته باشد. همین الآن شرکتهای بزرگی هستند که باید عوض شوند و مثلاً 10سال دیگر روشی که الان دارند از آن استفاده میکنند منسوخ میشود ولی جرأت تغییر ندارند. بنابراین تحولی صورت نمیگیرد و به مرور و با شیب بسیار کم رو به نابودی میروند.»
شیپور
شاید تبلیغات سایت خرید و فروش آنلاین کالاهای دست دوم شیپور را روی بیلبوردها شهری دیده باشید؛ سایتی که توسط رضا اربابیان راهاندازی شده و ایدۀ آن نیز از علاقه خودش به خرید کالاهای دست دوم کلید خورده است.
او که در نوجوانی برای ادامه تحصیل به کانادا رفت، بعد از پایان تحصیل دانشگاهی در رشته امبیاِی و بازگشت به ایران، متوجه کمبود چیزی شد که به گفته خودش یکی از تفریحاتش در کانادا بود؛ خرید کالاهای دست دوم اینترنتی. بنابراین به فکر راه اندازی سایتی در این زمینه افتاد؛ مشابه سایتهای مشهوری همچون ایبِی (eBay).
با بازگشت به ایران، مهمترین دغدغه اربابیان کار بود و اینکه چه فعالیتی را شروع کند. نکته مهم این بود که علاقه چندانی به کار کردن برای دیگران و به صورت یک کارمند نداشت و ترجیحش این بود که کسبوکار خود را راهاندازی کند و دائم ذهنش روی این موضوع میچرخید تا اینکه ایده راهاندازی یک نیازمندیهای آنلاین به ذهنش رسید. خود او در یکی از برنامههای تلویزیونی گفته است:
«از نوجوانی که در کانادا بودم با این سایتها آشنا شدم و به نوعی به سرگرمیام تبدیل شده بودند. دوست داشتم برای خرید آنلاین وقت بگذارم؛ کالاها را با هم مقایسه کنم و بهترین قیمت را دربیاورم و اگر میخواستم خرید کنم، منتظر میماندم تا با کمترین قیمت این کار را انجام بدهم. آن زمان پول محدودی داشتم و برای همین تکتک خریدها برایم اهمیت داشت. آن دوران خرید اینترنتی از این سایتها برایم تا جایی جالب شده بود که خودم هم گاهی چیزهایی مانند گوشی موبایل برای فروش میگذاشتم. مثلا موبایل دستدومی را ارزان میخریدم و آن را بعد از تعمیر به قیمت بیشتری میفروختم [با خنده]!»
او با این ایده دنبال تحقق آرزوهایش رفت.
نمونههای موفق استارتآپ خارجی بسیار زیاد است اما 2 نمونه از مطرحترین آنها را نیز به اختصار معرفی میکنیم.
Amazon
ایده ساخت آمازون در سال 1994 و در شهر نیویورک پدید آمد. آن زمان جف بزوس در یک شرکت مالی کار می کرد و اینترنت نظر او را به خود جلب کرده بود؛ نمیتوانست به این سادگی از اینترنت بگذرد.
در کتاب بِرَد استون با نام «فروشگاه همهچیز فروشی: جف بزوس و دوران آمازون» آمده که بزوس نشسته و پیش خود فکر کرده بود که چه چیزهایی را میتواند آنلاین بفروشد. از میان همه آنها، کتاب را برگزید. بزوس آمازون را بهعنوان یک کتاب فروشی آنلاین در سال 1995 راهاندازی کرد.
در سال 2016، حدوداً 21 سال بعد، آمازون رکورد فروش 136 میلیارد دلار را زد.
در اصل، آمازون کار خود را به عنوان یک کتابفروشی در روز 16 ژوئیه سال 1995 آغاز کرد. یک میلیون کتاب در کاتالوگ خود داشت و ادعا میکرد که «بزرگترین کتابفروشی زمین» است.
صفحه اصلی سایت در ابتدا یک بخش «Spotlight» برای کتابهایی داشت که مورد علاقۀ «ما» بود. در آن زمان، «ما» شامل هزاران کارمند آمازون نبود؛ منظور از ما، بزوس، همسرش و هفت کارمند دیگر بود.
در سال 2008، دیویدیها هنوز پرطرفدار بودند و کیندل که آمازون یک سال قبلش عرضه کرد، «انقلابی» محسوب میشد. در ابتدا قرار بود نام آن فیونا باشد اما بزوس با مفهوم کلمه کیندل که یعنی آتش برافروختن، کار داشت و میخواست آتشی بر افروزد. کیندل ابزاری برای خواندن کتاب الکترونیکی و دیگر رسانههای دیجیتال و وبگردی است.
صفحه اصلی و کسبوکار امروز آمازون، بیانگر نبوغ کارآفرینی بزوس است. این شرکت تقریباً در هر شاخهای ریشه دوانده است، از جمله مواد غذایی، لوازم بهداشتی خانه و هر چیزی که فکرش را کنید.
حالا به جای «بزرگترین کتابفروشی زمین»، آمازون به خود می گوید: «بزرگترین مجموعه زمین».
Stripe
جان کولیسون ۲۶ ساله، استارتآپی به نام استرایپ را که متخصص در زمینه پرداخت آنلاین است مدیریت میکند. او که از ایوان اشپیگل، مؤسس Snapchat، دو ماه کوچکتر است، تنها طی چند روز به جوانترین میلیاردر جهان تبدیل شد. ثروت شخصی وی حدود ۱.۱ میلیارد دلار تخمین زده شده است. کمکم استارتآپ استرایپ جایش را در میان دنیای تکنولوژی باز میکند. مدیر شرکت نوپای ایرلندی، پس از اعلام افزایش موجودی حسابش به میزان ۱۵۰میلیون دلار، در صف جوان ترین میلیاردرهای دنیا درآمد.
پاتریک کولیسون، برادر ۲۸ ساله جان کولیسون، در کنار برادرش این استارتآپ را مدیریت میکند. استرایپ برای راهاندازی سرویس اپل پِی قراردادی ۵ میلیارد دلاری به امضا رسانده است. برادران کولیسون تنها میلیاردرهای خودساختهای هستند که با کمتر از ۳۰ سال سن، تنها پس از گذشت شش سال از خلق استارتآپشان، هریک ۱.۱ میلیارد دلار ارزش مالی دارند. اما استرایپ تنها استارتآپ کمپانی این دوبرادر نیست؛ نخستین استارتآپشان Shuppa نام داشت که با استارتآپ کوچک دیگری ترکیب شده بود و برای فروشندگان سایت eBay نرم افزار تولید میکرد. طبق گفته وال استریت ژورنال، شرکت نوپای کالیفرنیایی، با وجود سرمایهگذاران قدرتمندی همچون CapitalG، ۱۵۰میلیون دلار سود مالی دارد. درحالی که سال گذشته، این شرکت، ۵ میلیارد دلار ارزش داشته است. اکنون استرایپ، تحت عنوان ثروتمندترین شرکت فینتک، که تکنولوژی را با امور مالی درهم آمیخته، شناخته میشود. درحال حاضر، این شرکت در سانفرانسیسکو مستقر است اما حدود ۶۰۰ نفر را در ۲۵ کشور به استخدام خود درآورده است.
پاتریک و جان کولیسون، سال ۲۰۱۱ این شرکت را با ایده تسهیل روند خرید در سایتهای تجارت الکترونیکی، که گاه مدیریت امور مالیشان دشوار میشد، تأسیس کردند. آنها تحصیلاتشان را (ریاضیات در MIT و فیزیک در هاروارد) نیمهکاره رها کردند تا خود را وقف این استارتآپ کنند. جان کولیسون در مصاحبه با فیگارو اعلام کرد: «ما هرچیزی را که به پرداخت آنلاین در اینترنت یا موبایل مرتبط میشود، مدیریت میکنیم.» این دو برادر در نظر دارند استرایپ را به عنوان استاندارد جدید پرداختهای آنلاین بشناسانند. استرایپ، تنها به کمک چند کلیک، از انواع روشهای پرداخت آنلاین گرفته تا حتی حسابداری را انجام میدهد. این برنامه از هر معامله صورت گرفته، ۲.۹ درصد مبلغ به اضافه ۳۰ سنت اضافی را برای خود برمیدارد. طبق همین روند در سال ۲۰۱۵ مبلغی به میزان ۴۵۰ میلیون دلار درآمد داشته است.
استارتآپ در بیمه
یک نمونه از استارتآپها که در دنیا بهویژه در آمریکا سروصدا کرده، استارتآپهای صنعت بیمه است. در ایالاتمتحده آمریکا که صنعت بیمه نقش مهمی در اقتصاد آن بازی میکند، یک استارتآپ بیمهای در نیویورک به قول نشریۀ «اکونومیست» کسبوکار بیمهها را متزلزل کرده است.
لیموناد یک شرکت بیمهای آمریکایی است که با هیچ کارگزار بیمهای ارتباط ندارد و حق بیمههای کمتری برای تضمین از مردم دریافت میکند. این استارتآپ توانسته فرایندهای پردردسر و طولانیمدت مربوط به انجام کارهای بیمه را کوتاه کند؛ به کوتاهی انجام یک بازی در گوشی موبایل. لیموناد مدعی است که مدلهای سنتی بیمه را دگرگون کرده است. با لیموناد همهچیز ساده و شفاف است، هزینهها ساده و راحت پرداخت میشود، به خسارات با سرعت رسیدگی میشود و خیلی زود از مخمصه رها میشوید.
استارتآپهای بیمهای در بین استارتآپهای مالی از پراستفادهترینهاست. در ایران هم چند استارتآپ بیمهای راهاندازی شده تا فرایندهای پیچیده مربوط به انواع بیمه را برای مردم تسهیل کند. براساس اطلاعات وبگاه استارتآپ شو، سایت معرفی استارتآپهای ایرانی، چند راهکار برای انجام امور بیمهای راهاندازی شده است :
«فست بیمه» نام یکی از آنهاست که در سال ۹۵ راهاندازی شد. این استارتآپ در زمینه تسهیل خرید انواع بیمه برای مشتریان ایرانی فعالیت میکند و توانسته است با ارائه خدمات بیمه از حجم سفرهای درونشهری کاربرانش کم کند.
«وبیمه» نام استارتآپ دیگری است که آن هم در سال ۹۵ راهاندازی شد. این استارتآپ اولین و بزرگترین سامانه آنلاین استعلام، بررسی و صدور آنلاین بیمه کل کشور است.
«بیمه بازار» و «بیمیتو» نیز استارتآپهای بعدی هستند و هر دو فعالیت خود را در سال ۹۵ آغاز کردهاند. این دو مدعی هستند که بهعنوان اولین فروشگاههای آنلاین برای خرید، مقایسه و مشاوره در زمینه بیمه کار میکنند.
البته هر سه این استارتآپها بر بستر کارگزاری بنا شدهاند.
جمعبندی
در حال حاضر در دنیایی قرار گرفتهایم که توجه به مشتری، رونق سازمان را میافزاید و کمتوجهی به او، انحلال سازمان را تعیین میکند. سرعت انجام امور مشتریان یکی از خواستههای مشتریان یک مجموعه است و اگر در هر مجموعه به این موضوع اهمیت داده شود، به طور یقین مشتریان بیشتری را جذب خواهد نمود و سهم بازار بیشتری را کسب خواهد کرد. امروز در کشور ما همانطور که بیان نمودیم سه شرکت در این زمینه پیشرو هستند و اگر شرکت های بیمه ای دیگر در این زمینه فعال نشوند سهم بازار در زمینه بیمه را از دست خواهند داد.
با این حال با فراگیر شدن این نوع کسبوکارهای الکترونیکی همیشه اعتراض قدیمیهای فعال در آن زمینه شنیده میشود، چرا که به جای پذیرش پیشرفتهای نو و استفاده بهجا از این موارد در فعالیتهای خود، با اعتراضهای صنفی سعی در بهعقبراندن و حذف کسبوکارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات داشتهاند که البته این اعتراضات و نادیده گرفتن دنیای رقابت راه به جایی نخواهد داشت.
مثلاً با شروع به کار استارتآپهای بیمهای در دنیا، کارگزاران و نمایندگان قدیمی با عنوانکردن معایب استفاده از بستر الکترونیکی و سعی در بیاعتماد کردن مردم به دنبال حذف این روشهای نوین هستند.
در ایران نیز بعد از مطرحشدن امکان صدور الکترونیکی بیمهنامه و یا صدور بیمهنامه ثالث در دفاتر پیشخوان دولت، شاهد اعتراضات نمایندگان و شورای انجمن صنفی مبنی بر از دست دادن بازار مشتریان بودیم.
به هر حال باید این واقعیت را پذیرفت که دنیای امروز دنیای رقابت است و شرکتهای بیمه ملزم به پیشرفت و همخوانی با روشهای نوین کسبوکار هستند و غیرقابل اجتناب است که در راه رسیدن به این هدف منافع عدهای نیز تقلیل یابد.
همانگونه که اسنپ و تپسی، علی رغم مخالفت اتحادیه تاکسیرانی و مؤسسات اتومبیل کرایه، علاوه بر پیشرفت خود، رضایت مشتریان را نیز به همراه داشتند، اپلیکیشنهای بیمهای نیز به اقتضای شرایط جامعه بیشک پیشرفت خواهند کرد و سهم عمدهای از بازار را تصاحب خواهند کرد.
بهتر است انجمنهای صنفی نمایندگان بجای اعتراضات گروهی و مقابله با روشهای نوین صدور بیمهنامه، تمرکز خود را بر ارائه روشهای جذابتر و کاربردیتر در مقابله با استارتآپ های فعلی و دفاتر پیشخوان و ... معطوف سازند- مثل طراحی نرمافزار جامع نمایندگان بیمه ایران با هدف ارائه خدمت به تمام مشتریان بالقوه که حتی دایره فعالیت نمایندگان را از وضعیت کنونی فراتر می نماید.
به امید روزی که شعار همۀ اعضای خانواده بزرگ بیمه ایران، «همه با هم برای تعالی سازمان» مطبوعمان باشد نه کسب منفعت فردی به قیمت افول سازمان.
زهرا نباتی
کارشناسی ارشد بازرگانی
مجتمع شهید مطهری
نویسنده : گردآوری و نوشتۀ: زهرا نباتی
تاریخ انتشار : 1398/11/21
فایل های پیوست