6 سیگما چیست ؟

شش سیگما Six Sigma))

مقدمه : « Introduction »‌

ابتدا تاریخچه ای از به کارگیری شش سیگما در سازمانهایی مثل جنرال الکتریک و موتورولا و نتایج حاصل از آن مطرح میشود.و به بعضی از زیر ساختها و پیش نیازهای استقرار شش سیگما اشاره میگردد.و در ادامه رویکرد ششسیگما با سایر رویکردها مثلTQM وLean Manufacturing مقایسه میشود. امروزه شرایط رقابت جهانی به گونه ای است که سا زمانها ناچار به بهبود کیفیت،افزایش رضایت مندی مشتری،کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری به صورت همزمان می باشند..وجود چنین فضایی منجر به پیدایش تکنیک ها و رویکردهای متعددی نظیر مدیریت کیفیت فراگیر(TQM)، مهندسی مجرد ، مهندسی همزمان، مهندسی ارزش، تولید ناب و شش سیگما شده است.در سالهای اخیر شش سیگما به عنوان رویکردی که بقا سازمانها را در عرصه رقابت تضمین نموده و با بهبود عملکرد کلیه فرایندهای سازمان در جهت ارتقاء آن عمل مینماید،مطرح می باشد.شش سیگما آزمون خود را در کشورهایی نظیر ژاپن،آمریکا و آلمان به صورت عام و در سازمانهای پیشرو مثل موتورولا ،جنرال الکتریک و کداک به طور خاص، با موفقیت پشت سر گذرانده است.

تاریخچه:

1-معرفی برنامه شش سیگما به طور رسمی در شرکت موتورولا و رسیدن به سطح کیفیت شش سیگما به عنوان هدف استراتژیک پنج ساله(1978میلادی)

2-تاسیس دانشگاه موتورولا و آکادمی شش سیگما(1998)

3-اجرای شش سیگما توسط شرکتهای IBM ,Texax instrumentو...( 98-1994)

4-تشویق چک ولش مدیر عامل GE، به استفاده از شش سیگما توسط مدیر عامل شرکت(1995)

5-گزارش چک ولش مبنی بر یک میلیارد دلار صرفه جویی در نتیجه شش سیگما(1998)

شش سیگما ( six sigma ) در ابتدا قبل از سال 1987 ، فقط یک اصطلاح آماری بود . بعداً تکامل شش سیگما در شرکت Motorolla به عنوان یک جهادی آغاز شد . که بعد از آن به سایر کشورهایی که به دنبال برتری بودند ، گسترش پیدا کرد . بعد از پیشرفت ، به یک تکنیک پیشرفته ای برای حل مسائل کنترل کیفی تبدیل شد . ولی امروزه شش سیگما به یکی ازپیشرفته ترین سیستم های مدیریتی در صنعت تبدل شده است . از اساتیدی که در پروسه تکامل آن دست داشتند می توان به مایکل هاری ( Mikel Harry ) اشاره کرد . این شخص پدر شش سیگما نامیده می شود . تکامل شش سیگما در 1970 آغاز گردید . موقعی که یک شرکت ژاپنی از کارخانه تولید دستگاههای تلویزیون موتورلا بازدید داشت . ژاپنی ها فوراً یک تغییرات موثری را در راه و روش عملکردی کارخانه هایشان آغاز کردند . تحت مدیریت ژاپنی آنها توانستند یک بیستم تعداد محصولات ناقص آمریکایی ها ، محصول ناقص داشته باشند . سرانجام خود شرکت موتورلا چنین کیفیتی را پذیرفت و قبول کرد .

اصلا سیگما چیست؟

سیگما یکی از حروف یونانی است و نشان دهنده شاخص پراکندگی است .

شش سیگما چیست؟

1.شش سیگما یک برنامه هدایت شده از سوی مدیریت سازمان است که تمرکز آن بر استفاده از استراتژی بهبود جهش (Break through improvement)در جهت رضایت مشتری و عملکردهای مالی می باشد.

2. یک روش نظام مند برای بهبود فرایندها و محصولات است که بر کارهای اصلی و نیازهای مشتری تمرکز دارد.

3. شش سیگما یک معیار سنجش (Metric) برای ارزیابی عملکرد کیفی است که با استفاده از آن سطح کیفی محصولات و فرایندها در عملکرد99.99%نشان داده میشود.

4. شش سیگما یک استاندارد سرآمدی سازمان است.

5. شش سیگما به کارگیری و کاربرد عملی ابزارها و روشهای آماری در تعریف و اولویت بندی ،اندازه کیری،تحلیل،بهبودوکنترل مسائل سازمانی است.

هدف اصلی شش سیگما:

درک خواسته های مشتری و کاهش نواسانات و معایب فرآیندها ست.

افزایش سود کاهش هزینه ها رفع معایب شش سیگما

در سالهای 1920،سه سیگما به عنوان یک معیار عملی برای تولید عاری از عیب مورد پذیرش قرار گرفت.در نگاه اول فرآیندهای مبتنی برسه سیگما خوب به نظر میرسیدند. ولی با شرایط رقابتی موجود ، ابزار مناسبی به نظر نمی رسید.

سه سیگما در مقابل شش سیگما

سازمان سه سیگما سازمان شش سیگما
صرف 15-25%مبلغ فروش بر روی نقایص کیفیت صرف 5%مبلغ فروش بر روی نقایص کیفیت
اتکا به روشهای بازرسی برای شناسایی نقایص اتکا به فرآیندهای با قابلیت که نتواند محصول معیوب تولید کند.
عدم استفاده ازروشهای نظم یافته جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده از متدولوژی DMAIC
مقایسه خود با رقبا و الگو برداری از آنها مقایسه خود با بهترین های موجود در جهان و الگو برداری از آنها
اعتقاد به اینکه 99%کافی و خوب است. اعتقاد به اینکه 99%غیر قابل قبول است.
تعریف *CTQهای داخلی تعریف CTQهای خارجی

* CTQ: Critical To Quality

* بزرگترین قابلیت شش سیگما ایجاد سیستم منسجمی است که تمامی اصول،مفاهیم و تکنیکها به خوبی در آن گرد هم آمده،سازماندهی شده و به صورت اثربخش به کار گرفته میشوند.

* برای شناسایی افراد کلیدی در انجام یک پروژه موفق به چهار نقش اصلی نیاز داریم:

1.کمربند سیاه/ کمربند سبزها

2.اعضای تیم

3.کمربند سیاه ارشد

4.رهبر یا مدیر عامل (champion)

و اما در رابطه با اصطلاح MAIC که آقای هاری از آن به عنوان چهار مرحله برای حل مشکلات پیش آمده یاد می کند . این مراحل به این ترتیب می باشند :

M Measure

A Analyze

I Improve

C Control

که بعدها از این ابزار به عنوان رسیدن به کیفیت شش سیگما استفاده شد . هدف نهایی این سیستم رسیدن به ضایعات صفر است .

شش سیگما « گزاره نوین و اثربخش مدیریت کیفیت »

ضایعات صفر براین رویکرد که تمامی خطاها قابل پیشگیری هستند تأکید دارد . این مفهوم همان چیزی است که فیلیپ کراسبی حدود سه دهة پیش ارائه کرد . در این راستا بسیاری از سازمانهای ژاپنی مفهوم ضایعات صفر را به کار بستند و از آن به سودهای بالایی که ناشی از کاهش هزینه ها بوده دست یافتند . این در حالی بود که در آن زمان در آمریکا ، مفهوم فوق به عنوان یک ابزار محرک جدید برای بهبود معرفی شده بود .

پس از تلاشهای گسترده‌ای که شرکت موتورولا برای بهبود کیفتی تولیدات و خدمات خود ارائه داد ، عملکرد خود را کیفیت شش سیگما معرفی کرد و با ایجاد یک سیسمت ارزیابی ، عملکرد شرکت رابه سوی کسب رضایت مشتری سوق داد ،هدف شرکت موتورولا در آن زمان فقط تولید محصول بدون ضایعات نبود ، بلکه حذف تمامی خرابی ها وضایعات کل سازمان را دنبال می کرد . شش سیگما یک معیار بر پایة بهترین کلاس کیفی است که میزان ضایعات ( یا خرابی ) در آن ، 4/3مورد در یک میلیون محصول تولید شده یا خدمات ارائه شده است . برای نخستین بار از روش شش سیگما در اندازه گیری ضایعات صفر در صنایع تولیدی استفاده شد . آنچه که شرکت موتورولا در دهة 80 میلادی به آن پرداخت را می توان یک نوع مهندسی مجدد ( Re * Engineering ) در مدیریت جامع کیفیت ( TQM ) دانست که نهایتاً به طرح روش شناسی ( Methology ) شش سیگما منجر گردید .

( شش سیگمابرنامه یک ماه نیست . این یک نظام است که برای همیشه خواهد بود ) ( جک ولش – مدیرعامل شرکت جنرال الکتریک ) ضرورتی که شرکت موتورولا را به سمت روش شناسی شش سیگما کشانید ، این بود که در فضای پیچیده و بسیار رقابتی کسب و کار ، دیگر نمی توان صرفاً با تفکر حذف خطا ( Zero Defect ) و برخی راهکارهای عملیاتی به موفقیت رسید . سیر تکاملی سیستم های کیفیت درسازمان ها ، در قرن بیستم به شرح زیر بوده است :

دهه 50 : (Quality Contorl = QC و ( Total Quality Control )

دهة 60 : TQC و TQM

دهة 70 : تحول در TQM

دهة 80 : تحول در TQM

دهة 90 : تحول در TQM و ایجاد روش شناسی شش سیگما

در جدول زیر مقایسه ای اجمالی بین دو متدولوژی TQM و شش سیگما شده است .

مدیریت جامع کیفیت (TQM) شش سیگما
فعالیت ها به صورت مستمر فعالیتها در قالب پروژه
تغییرات از پایین به بالا تغییرات از بالا به پایین
تمرکز بر روی فعالیتها تمرکز بر روی نتایج
تعداد زیادی ازافراد سازمان با آن در گیر هستند افراد برگزیده در پروژه ها شرکت دارند

مفهوم آماری شش سیگما :

مفهوم سیگما در آمار ، انحراف استاندارد یک مجموعه از داده ها است . سیگما این امکان را فراهم می آورد که میزان تفاوت داده های توزیع آماری ، از مقدار میانگین آن داده ها محاسبه شود . اغلب ، مجموعه داده های طبیعی از توزیع نرمال تبعیت می کنند . زمانی که داده ها از توزیع نرمال پیروی می کند ، 9973/99 درصد داده ها داخل محدودة سه سیگما از مقدار میانگین قرار می گیرند .

به عنوان مثال در نظر بگیرید شرکتی می خواهد محصولی را با فرآیند تولید یک مرحله ای ، با نوسانات طبیعی نسبت به مقدار میانگین در سطح چهارسیگار تولید کند. در این صورت حدود 9973/99 درصد ازتولیدات در محدودة چهار سیگما ، حول مقدار میانگین نوسان می کنند وحدود 0063/0 درصد محصولات ، خارج از محدودة چهار سیگما هستند . یعنی 63 قطعه از یک میلیون قطعه تولید شده ، خارج از حدود مشخصه واقع شده اند و یا به عبارتی معیوب هستند . این مقدار شاید نسبت بزرگی نباشد ولی واقعیت این است که صفر نیست . از لحاظ آماری ، از جمع تعداد عیب های هر جزء یا هر مرحله از فرآیند ، عیوب کل مجموعه به دست می آید .

اغلب تولید کنندگان از فرآیندهایی با دقت 3 + سیگما استفاده می کنند که نتیجه این کار ، تولید تعداد زیادی قطعه معیوب است . اما چنانچه روش شش سیگما در سازمان جاری باشد ، تعداد ضایعات تقریباً نزدیک به صفر است .

رویکرد شش سیگما

رویکرد شش سیگما ، کاهش مشخص کلیه خطاهای سازمان و رسیدن به سطح شش سیگما در خطا می باشد . در این رابطه باید به نکات زیر اشاره کرد:

1-افزایش سهم بازار ( Increase market share )

2- کاهش استراتژیگ هزینه ها ( Strategic cost reduction )

3- رشد سود نهایی ( Grow final profit )

در زیر به چند مورد از کاهش حیرت آور هزینه ها در اثر اجرای پروژه های شش سیگما در شرکت های مختلف اشاره شده است :

- کاهش 4/1 میلیارد دلاری هزینه های تولید شرکت موتورولا طی سالهای 1978 – 1994

- کاهش 2 میلیارد دلاری هزینه های شرکت آلاید سیگنال طی سالهای 1992تا 1996

- کاهش 6/6 میلیارد دلاری هزینه های سالیانة شرکت جنرال الکتریک طی سالهای 1995 تا 2000 .و برخی دیگر از شرکت هایی که موقیت هایی را در اثر اجرای پروژه های شش سیگما به دست آورده اند عبارتند از :

Kodak – ABB – Bombadier – IBM – Honda

مقایسه سطوح مختلف سیگما

برای مقایسه سطوح مختلف سیگما به مثال زیر که دربارة تعداد غلط های املایی در کتاب های یک کتابخانه است توجه کنید : در سطح سه سیگما تعداد 6/7 غلط املایی در هر صفحه از کتابی وجود خواهد داشت . در سطح چهار سیگما امکان وجود یک غلط املایی درهرفصل از یک کتاب خواهد بود . این در حالی است که در سطح شش سیگما وجود یک غلط املایی در کل کتابهای کتابخانه ممکن خواهد بود . نمودار زیرسطوح مختلف سیگما وهزینه های کیفیت را در سطوح مختلف نشان می دهد .همانطور که مشاهده می شود هر چه عملکرد سازمان منطبق بر سطح بالاتری از سطوح سیگما باشد ، هزینه های کیفیت پایین تر خواهد بود .

برنامه کیفیتی شش سیگما در شرکت موتورولا به صورت زیر نشان داده شده است . همان طور که مشاهده می شود این برنامه دارای چهار قسمت اساسی است :

1- فرآیند بهبود 2- خلاقیت در کیفیت 3- اندازه گیری کیفیت 4- ابزارهای بهبود .

برای کمک به اجرای برنامة کیفی شش سیگما ، شرکت موتورولا مرکز تحقیقات شش سیگما را برای بسط و توسعه مجموعه کتاب های مرجع ، به عنوان دائرة المعارف شش سیگما راه اندازی کرد . این دائرة المعارف شامل سه قسمت اساسی است که عبارت است از : مجموعه ابزارهای آماری – مطالعه موارد کاربردی – توصیف روشهای خاص بهبود .

برنامه کیفیتی شش سیگما در شرکت موتورولا

ساختار شش سیگما

شش سیگما یک رویکرد تیمی بر مبنای پروژه های متعدد ( Project Based ) است . این پروژه ها به حل مسائل اصی مشتریان خواهند پرداخت . بازیگران تیم شش سیگما عبارتند از : ( اسامی اعضاء از ورزش کاراته گرفته شده است )

1- اجرا کننده ها یا مدیران ارشد ( Executives ) : مدیرانی هستند که نیروی شش سیگما را در سازمان جاری می سازند . این افراد لازم نیست که تسلط کامل به شش سیگما داشته باشند ولی باید آن را بشناسند و در سازمان جاری کنند .

2- قهرمانان ( Champions ) : به مدیران ارشدی گفته می شود که پروژه های شش سیگما را انتخاب و نظارت می کنند . در واقع قهرمانان افرادی هستند که وظیفه معرفی فلسفی و فرهنگی شش سیگما رابه عهده دارند .

3- مدیران کمربند مشکی یا متخصصین ( Master black Belts ) : افرادی هستند که پروژه های جامع شش سیگما را مدیریت فنی و هدایت می کنند . آنها متخصصین روشهای آماری و تحلیلی پیشرفته هستند .

4- کمربند مشکی ها یا مغزهای اجرایی ( Black Belts ) : افرادی که پروژه‌های فنی شش سیگما را رهبری می‌کنند و برنامه های آموزشی و ابزارهای آماری بهبود را مدیریت می نمایند . این افراد رهبران اجرای پروژه های شش سیگماهستند . این افراد عموماً برگزار کنندة دوره های آموزشی برای کمربند سبزها هستند .

5- کمربند سبزها ( Green Belts ) : افرادی هستند که اجرای پروژه های شش سیگما را هدایت می کنند و از مفاهیم و ابزارهای آ‚اری برای ایجاد بهبود در پروژه ها استفاده می نمایند . این افراد ،اعضای گروههای بهبود شش سیگما هستند و بر روی دانش شش سیگما کار می کنند .

6- اعضای تیم اجرایی ( Team Members ) :افرادی هستند که برنامه های مشخص و تعریف شدة بهبود را به صورت عملیاتی اجرا یا نظارت می کنند .

ابزارها و روشهای شش سیگما :

اگرچه روش ها وابزارهای شش سیگما، بسیاری از ابزارهای آماری را که در سایر روش های بهبود به کار گرفته شده‌اند ، در بر می گیرد اما به طور کلی همة این ابزارها در قالب دو روش سیستمایتک پروژه ای بیان شده و مورد استفاده قرار می گیرند :

1- روش DMAIC 2- روش DMADV

حال به توضیحات بیشتری در رابطه با این دو روش می پردازیم :

الف ) روش DMAIC : فرآیند تعریف تا کاهش خطا در حد شش سیگما در چرخه DMAIC شکل می گیرد . از لحاظ مفهومی ، این چرخه شکل غنی شدة چرخه های بهبود PDCA وPDSA است . اهمیت این روش در روش ساختاری آن است . این نظام مراقبت می کند که پروژه های شش سیگما به وضوح تعریف شده و اجرا شوند ونتایج آنها در علمکرد روزانه به صورت استاندارد در آیند . روش شناسی DMAIC باید از بالاترین سطوح سازمان ( سطوح رهبری ) به کار گرفته شود . در اینجا مراحل مختلف این چرخه به اختصار شرح داده می شود :

1- تعریف ( Defıne ) : تعریف در دو سطح 1- کسب و کار و استراتژی های آن 2- فرآیند های عملیاتی در مرحله تعریف وسعت پروژه ، اهداف آن سیستم اندازه گیری دقیقاً تدوین می گردند . سیستم های اندازه گیری مورداستفاده نباید موجب تأخیر زمانی دریافت مشتریان ( VOC ) شود .

2- اندازه گیری ( Measure ) : در این مرحله وضعیت جاری سازمان ، با استفاده ازسیستم اندازه گیری تعریف شده در مرحله اول ، بازیابی می گردد . خروجی های این مرحله عبارت است از : تعیین کمی وضعیت موجود – تمرکز بر اطلاعات و شاخص های حیاتی فرآیند – تشخیص مسائل ومشکلات اصلی

3- تجزیه و تحلیل ( Analyze ) : در این مرحله علل ریشه ای بروز عیوب و مشکلات درسازمان مورد بررسی قرار می گیرند و فاصله موجود بین وضعیت جاری و اهداف پروژة شش سیگما تجزیه و تحلیل می شود .

4- بهبود ( Improve ) : به معنای بهبود فرآیند از نقطه نظر حذف خطاها وعیوب است . مرحلة بهبود سعی بر آن دارد که فاصلة موجود بین وضعیت جاری و مطلوب را به حداقل برساند . در مرحله بهبود در سطح کسب و کار تغییرات گسترده‌ای در سیستم بوجود می آید ه از آن جمله می توان به تغییر در سیاست های زمان و … اشاره کرد . بهترین و ماندگارترین بهبود ها زمانی بدست می‌اید که عواملی که ممکن است در آینده مشکل ساز باشند ، شناخته شوند . این عوامل را می توان جهت جلوگیری از بروز مسائل و مشکلات ، قبل از وقوع کنترل نمود .

5- کنترل ( Control ) :

از زمانی که مرحله بهبود آغاز می شود ، کنترل فرآیند ضرورت پیدا می کند تابتوان بهبود را در حد قابل قبولی حفظ نمود . بدون انجام عمل کنترل ، عادات قدیمی باز می گردند و منافع حاصل از بهبودها به سرعت از بین می رود .

دلایل استفاده از DMAIC درسازمان ها

- DMAIC یک چرخه کامل بهبود است که همراه با پروژه های SCR 9 ( کاهش استراتژیک هزینه ها ) دنبال می گردد .

- DMAIC مراحل اجرای پروژه را شفاف ، اندازه پذیر ، کمی و نتیجه گرا می نماید .

- DMAIC در ادبیات شش سیگما ، در بردارنده مجموعه ابزار و فنون اثر بخش بهبود است .

- DMAIC امکان خطا را در برآوردهای اولیه به حداقل می رساند .

- DMAIC به دلیل وجود مرحلة کنترل در آن ، بهبود صورت گرفته را استاندارد و آمادة چرخه بعدی بهبود می نماید .

یک نمونه کاربردی انحراف معیار شش گانه:

این کاربرد که اهداف آن بر اساس مدیریت کیفیت جامع است،که اجرای آن توسط گروههای کاری در سطح شرکت مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.لذا این مبحث در دو بخش تدوین پروژه و اجرای پروژه مورد بررسی قرار می گیرد.شکل زیر مراحل تعیین پروژه و اجرای پروژه را نشان میدهد.

بخش اول : تعیین پروژه

در مباحث قبلی به این مهم اشاره شده است که فعالیت بهینه سازی که در سطح یک شرکت و یا موسسه به اجرا در می آید همواره مستلزم استفاده از امکانات موجود در سطح شرکت مانند زمان تولیدی،زمان افراد متخصص،مواد اولیه و ... خواهد بود .

در تعیین پروژه دو فعالیت عمده تدوین پروژه و تفویض پروژه از اهمیت خاصی برخوردار است .

1.تدوین پروژه:

مراحلی که در زیر ارائه می گردد مراحلی است واقعی که در فرایند برنامه ریزی استراتژیک ،منجر به تعیین چند پروژه در سطح شرکت گردیده است. این مراحل شامل ارائه رسالت شرکت ،اهداف دراز مدت،اهداف میان مدت ،اهداف کوتاه مدت یا موضعی و تعیین پروژه برای اهداف موضعی می باشد.یکی از اهداف دراز مدتی که در جهت به ثمر رساندن این رسالت مورد نظر مسئولان شرکت قرار گرفته " پیشی گرفتن در ارائه خدمات به مشتریان" است. از اهداف میان مدت می توان به "کاهش درصد ضایعات تا سر حد 150قطعه در یک میلیون قطعه تولیدی در محصولاتی که برای تولید کنندگان عمده ارسال می شود،میباشد.

اهداف موضعی:

در جهت کسب هدف میان مدت مذکورمسئولان شرکت به این نتیجه رسیدند که یکی از روشهایی که می تواند شرکت را در جهت کسب هدف فقط 150قطعه ضایعات در یک میلیون قطعه یاری کند،افزایش درجه صلاحیت فرایندهای تولیدی و مونتاژ می باشد.

آن دسته از مدیرانی که در اجرای برنامه ریزی استراتژیک تجربه نسبی پیدا کرده اند ،خوب میدانند که شرکتها معمولا کمبود پروژه های بهینه سازی ندارند.

بخش دوم: اجرای پروژه توسط گروههای کاری(مراحل پنج گانه فرایند شش سیگما)

کنترل بهینه کردن تجزیه و تحلیل ا ندازه گیری تعریف پروژه

نکات مورد توجه در بکارگیری فرآیند شش سیگما :

1- شش سیگما در فرآیندهایی که در آنها تعداد زیادی قطعه شبیه هم تولید می شود ،به خوبی قابل اجرا می باشد .

2- دست یابی به شش سیگما در زمینه هایی مانند امور اداری و پرسنلی ، فروش وموارد مشابه بسیار مشکل است .

3- به کارگیری شش سیگما برای مدیریتی که خود در سطح کیفی شش سیگما عمل نمی کند ، بسیار دشوار است .

4- زمانی که شش سیگما با داده های عددی سروکار دارد بسیار بهتر از زمانی که با داده های توصیفی کار می کند . قابل اجرا می باشد .

فراتر از شش سیگما :

شش سیگما خط پایان جستجو و تلاش برای رسیدن به ضایعات صفر نیست . به عنوان مثال بهبود مستمر در نگرش شش سیگما در شرکت موتورولا این شرکت را به سمت روش شناسی هستة شش سیگما هدایت کرد که نشان دهندة دو خطا در یک میلیون فرصت است.

سخن آخر

Six Sigma = Win Win Win

Customer wins – excellent quality 6SIGMA Company wins – costs down & profits up QUALITY Employee wins - iraind & vaiued & engaged

نتیجه گیری :

به طور خلاصه ، شش سیگما یک کمیت آماری نشان دهنده میزان تغییر پذیری در یک فرآیند مشخص است . مفهوم ضایعات صفر می تواند برای هر سازمان ، صرف نظر از تعداد مشتریان آن ، مورد استفاده قرار گیرد . شش سیگما یک روش استاندارد است که می تواند برای رسیدن به سطح بالای کیفی تولید و رضایت مشتری در سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد . با استفاده از شش سیگما می توان سازمان را با رقیبان دارای بهترین کیفیت مقایسه کرد و پیشرفت بوجود آمده را در هر دورة زمانی محاسبه نمود . در پایان می توان گفت که هدف اصلی پیدایش و به کارگیری شش سیگما افزایش هر چه بیشتر رضایت مشتری است .

منابع و ماخذ :

1.اینترنت

www.6sigma.20m.com

www.isixsigma.com

www.sixsigmasystem.com

www.pyzdek.com

2.کتب

TQMبا ایجادکایزن / ترجمه: دکترفتاح میکاییلی + مهندس فرهاد انوری

پنج اصل برای دستیابی به کیفیت عالی در محیط کار / ترجمه : علیرضا علینقی

انحراف معیار شش گانه / دکتر رضا مهربان

کنترل کیفیت آماری / دکتر نور السناء

3. مجلات

کنترل کیفیت/ نظام کنترل کیفی شش سیگما(دانشگاه صنعتی امیر کبیر

منبع: نامعلوم

کلمات کلیدی :
نویسنده :
تاریخ انتشار : 1396/11/03
فایل های پیوست